من که گروه خونی‌م کلا به اسب‌دوانی و داشتن اسب نمی‌خوره؛ ولی دیدم تمرین دادناشونو؛ تمرین دهنده وای‌میسه وسط‌و حیوون رو دور یه شعاع 5-شش متری می‌دوئونه. از انگیزه مربی گذشته انگیزه حیوون هم هست، که حتما اون موقع به خودش می‌گه، باس آمادگی‌مو حفظ کنم تا صاحابم ازم راضی باشه، باید قدرت مانورمو بالا ببرم بلکه بتونیم با کمک سوارکارم بریم مسابقات،‌ مسابقات که بریم اون‌جا ملت برامون کف می‌زنن فیلم‌برداری می‌کنن. کلی کیف می‌کنیم.

ولی بعدش؟ دوباره همین آش‌و همین کاسه؟

کلا "موجود" جماعت با میدون‌هایی که می‌تونه خودشو عرضه کنه شناخته می‌شه؛ نسبت چیزها به چیزهای دیگر؛ . اگر نبود و نباشه معرکه‌ای، کلا کاروکاسبی معرکه‌گیراست که کساد می‌شه؛ حالا تو این دوره زمونه معرکه‌گیری هم خیلی قانون‌مند شده و سعی می‌شه تا معرکه‌هایی منطقی و عقلانی علم کنن. حکایت همون اندرز آشناست که گفت؛ پاشو توهم به یه "دردی" بخور.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها